مرکّب از: لا به معنی نه + نعم به معنی آری، از قبیل تقابل. از اتباع. و هر دو حرف ایجابند ’لا’ برای نفی وانکار به معنی نی و نیست و ’نعم’ برای اثبات و اقراربه معنی آری و بلی. (غیاث)، بحث. جدل: گشادند بر هم در فتنه باز به لا و نعم کرده گردن دراز. سعدی. - بی لا و نعم، بی گفتگو. - لا و نعم نگفتن، هیچ نگفتن
مُرَکَّب اَز: لا به معنی نه + نعم به معنی آری، از قبیل تقابل. از اتباع. و هر دو حرف ایجابند ’لا’ برای نفی وانکار به معنی نی و نیست و ’نعم’ برای اثبات و اقراربه معنی آری و بلی. (غیاث)، بحث. جَدَل: گشادند بر هم در فتنه باز به لا و نعم کرده گردن دراز. سعدی. - بی لا و نعم، بی گفتگو. - لا و نعم نگفتن، هیچ نگفتن
حکایت آواز و صوت کفش آنکه آهسته و پیوسته رود. - لک و لک افتادن، به این در و آن در یا لک و لک راه افتادن. یا لک ولک توی عالم و دنیا راه افتادن. بی سبب و غرض و فایدتی با دست تهی روی به قصدی آوردن: لک و لک راه افتاده ای که چه ؟
حکایت آواز و صوت کفش آنکه آهسته و پیوسته رود. - لک و لک افتادن، به این در و آن در یا لک و لک راه افتادن. یا لک ولک توی عالم و دنیا راه افتادن. بی سبب و غرض و فایدتی با دست تهی روی به قصدی آوردن: لک و لک راه افتاده ای که چه ؟